cybercity

۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

پست هفتم

فرهنگ و جهانی شدن
در يك ماتريس دو بعدي فرهنگ قدرتمند فرهنگي است

كه در آن عشق به فرهنگ و تمدن و عشق به دولت

وجود داشته باشد و در ادامه فرهنگي كه نفرت از

فرهنگ و تمدن و دولت وجود داشته باشد فرهنگي

ضعيف است، فرهنگي كه عشق به فرهنگ و تمدن و

نفرت از دولت داشته باشد فرهنگي نسبتاً قوي

 است و فرهنگي كه داراي عشق به دولت و نفرت

از فرهنگ و تمدن باشد فرهنگي نسبتاً ضعيف است

(عاملي)

در اين تعريف از آنجا كه بحث دولت مطرح مي‌شود

فرهنگي قدرتمند است كه داراي هويت ملي قوي

باشد بنابراين بحث بر سر فرهنگ ملي است.

 

جهاني شدن و فرهنگ

گل‌محمدي در كتاب «جهاني شدن، فرهنگ و هويت»

درباره مقايسه فرهنگ‌هاي سنتي و فرهنگ در فرآيند

جهاني شدن مي‌نويسند: «در جوامع سنتي فرهنگ به

خوبي از عهده انجام كار ويژه هويت‌سازي برمي‌آمد

چرا كه توانايي و قابليت تفاوت آفريني و معنابخشي

بسيار بالايي داشت در چنين جوامعي فرهنگ نه تنها

مرزي شفاف ايجاد مي‌كرد بلكه در عرضه كردن

نظام‌هاي معنايي منسجم و آرامش‌بخش بود و از

آنجا كه زندگي اجتماعي مكان‌مند بود پيوند تنگاتنگي

بين مكان و فرهنگ وجود داشت ولي فرآيند جهاني

شدن با برهم ريختن فضاي انحصاري و از بين بردن

مصونيت فرهنگ‌ها، قابليت و توانايي آنها در زمينه

هويت‌سازي سنتي را بسياركاهش داد.(گل‌محمدي)

فرآيند جهاني شدن با متحول كردن فضا و زمان

 زندگي اجتماعي را متحول كرده است و كارآيي

 دولت‌ها را در عرصه هويت‌سازي كاهش داده است

و آن را تا حدودي فردي كرده است.

اسميت هم درباره جهاني شدن و فرهنگ بر اين باور

است كه جهاني شدن را مي‌توان به منزله فرآيندي

نگريست كه دربرگيرنده بعد اقتصادي، سياسي و

فرهنگي است و با مطالعه سير جهاني شدن اين

 نكته مطرح مي‌شود كه اين فرآيند فضايي را گشوده

است تا حاشيه نيز صدايي داشته باشد و از طريق

فرآيند جهاني شدن با سير فرهنگ‌ها تماش پيدا كنيم.

(اسميت)

هال در مقاله‌اي با عنوان هويت‌هاي قديم و جديد،

قوميت‌هاي قديم و جديد به اين نكته اشاره مي‌كند؛

كه با در نظر گرفتن اينكه بيشتر ما اينك با حس و

 معنايي از كثرت بسيار بزرگتر، حس و معنايي از

مشخصه ناتمام هر يك از آنها زندگي مي‌كنيم اين

 طور نيست كه مشخصات مذكور ناپديد شده‌اند

 ولي همچون گذشته ما را به مكاني خاص

نمي‌دوزند يا در جايي مستقر نمي‌كنند(هال: 1383)

 

فرهنگ و دولت

با توجه به مطالبي كه گفته شد؛ فرهنگ قدرتمندتر

قدرت فرهنگ در پيوند دولت با تمدن ايجاد مي‌شود و

شايد يي از راه‌هاي تسهيل اين امر توجه به

 هويت‌هاي ملي در ميان سياست‌هاي دولت باشد.

 دولت مردمي كه با مليت سازگار باشد و با ساز و

كارهايي به معرفي فرهنگ و تمدن در ميان مردم

بپردازد تا عشق به تمدن در ميان مردم ايجاد شود

 و در دنياي امروز با توجه به دسترسي افراد به

فرهنگ‌هاي ديگر توجه به اين مسائل بيشتر اهميت

 پيدا مي‌كند.

واتسون مي‌گويدكثرت گرايي فرهنگي خدمت

سودمندي در يادآوري اين نكته به ما مي‌كن كه

پاي ابعاد متعددي از تجربيه در بين استهويت و

به همراه آن احترام به خويشتن به روشي يكي از

آنهاست، و حس تعلق (به يك دين و يك ملتيكي

 ديگر از اين مسائل محسوب مي‌شود.

 حس «تعلق به محل خاص» (تعلق به جايي كه از

 روي زباني كه شخص مي‌شنود كه در اطرافش بدان

سخن مي‌گويند و شخص آنجا را از خانه

مي‌شناسدمورد سوم است و مورد چهارم حس

تاريخي است كه از پيوندها با گذشته پديد آمده

 و از رد پاي سنت خويشاوندي و فاميلي كه در

 شخص به جاي مانده است سرچشمه مي‌گيرد.

(واتسون)

اما بايد دانست كه بين كثرت‌گرايي فرهنگي و

مليت‌گرايي گاهي درگيري‌هايي به وجود آمده است

و فرهنگي قوي است كه در گستره يك دولت – ملت

به فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌هايش احترام بگذارد و با

انسجام اين فرهنگ‌هاف فرهنگي قوي ايجاد كند.

بايد در نظر داشت كه فرهنگ جايگاه ويژه‌اي در

جهانمان دارد، دكتر خانيكي معتقد استآنچه كه ما

امروز به آن رسيديم اين است كه مقصود از

«فرهنگ» يك منبع معنابخشي است و از طبيعت دور

شده است، به ويژه برداشت‌هاي رسانه‌اي كه از

پديده فرهنگ مي‌شود و اوج آن را مي‌توان در كارهاي

كاستنر ديد اين است كه از منازعه بر سر «تسلط بر

طبيعت» به «قدرت فرهنگ» مي‌رسيميعني اگر در

گذشته مد نظر بود كه چطور انسان بر طبيعت مسلط

مي‌شد، امروز مطرح مي‌شود كه «قدرت» في‌نفسه

 چه اصلاتي دارد.

 

منابع:

اسميت، فيليپ. (1383) درآمدي بر نظريه فرهنگي،

 تهراندفتر پژوهش‌هاي فرهنگي؛ مركز بين‌المللي

گفت‌و‌گويتمدن‌ها

واتسون، سيدبليو. (1381) كثرت‌گرايي فرهنگي، تهران:

دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي

هال، استوارت. (1383) هويت‌هاي قديم و جديد،

قوميت‌هاي قديم و جديد، ارغنون شماره 24

گل‌محمدي، احمد. (1381) جهاني شدن، فرهنگ،

هويت، تهراننشرني

عاملي،س.ر(1386) جزوه درسي جهاني شدن، تهران.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی