cybercity

۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

پست هشتم

تنوع فرهنگی

نويسندهتيد آدكوئينل ازلاگوس (نيجريه)

منبعمجله سوره مهر شماره 15

تيد آدكوئينل در مقاله «جهاني شدن و تنوع

فرهنگي» اين موضوع را مطرح مي‌كند كه ادغام

اقتصاد كشورهاي دنيا را ازطريق حذف موانع

تجاري، با واژه جهاني شدن تبيين مي‌كنند

و با پيشرفت فناوري و تجلي آن در امكانات

مخابراتي نظيرتلفن، ماهواره، اينترنت،

شبكه‌هاي رسانه‌اي جهان و سهولت سفر و

جابه‌جايي با تجهيزات مدرن ارتباط مردم

كشورهاي دنيابا يكديگر روز به روز بيشتر شده.

 به همين دليل نمي‌توان جهاني شدن را

في‌نفسه پديده نامطلوبي دانست چرا كه

پيوندهايي را بين نژادهاي انساني سراسر كره

زمين ايجادكرده است.اما باور آدكوئينل در طول مقاله بر روي اين

موضوع است كه جهاني شدن داراي تعريف

متفاوت ديگري هم هست كه صندوق بين‌المللي

پول، بانك جهاني و سازمان تجارت

جهاني به كشورهاي در حال توسعه تحميل

مي‌كند كه در ازاي دريافت وام سياست‌هاي

اقتصادي خود را با نظريه تجارت آزاد منطبق

مي‌كنند. به همين دليل كشورهاي در

حال توسعه به خصوصي‌سازي روي مي‌آورند

 اما اين مسأله باعث ضرر مردم است چون

شركت‌هاي خصوصي به نفع خودشان هستند.

نگارنده معتقداست:يكي ازمشكلات تجارت آزاد

جهاني شدن اين قانون است كه تمام

 حمايت‌هاي دولتي از شركت‌ها و منابع داخلي

 بايد برچيده شود. بنابراين صنايع فرهنگي

بومي نمي‌توانند رقابت كنند. بنابراين

كشورهاي در حال توسعه از ناحيه فرهنگي

آسيب‌ديده مي‌شوند.

آدكوئينل مي‌گويد:تنوع فرهنگي دربسترجهاني

شدنو به واسطه موافقت‌نامه‌هاي تجاري در

محصولاتي مانند صابون،خميردندان،اتومبيل و

تي‌شرت باقي مي‌ماند.

نگارنده با اشاره به مشكلات تنوع فرهنگي

 معتقد است در حال حاضر با توجه به ابتكار جديد

فرهنگي از سوي جامعه فرهنگي هيچ صداي

اعتراضي برنمي‌خيزد.

جهاني شدن و اقتصاد يا جهاني شدن اقتصادي

نظريه‌هاي جهاني شدن اغلب در صدد تعريف،

مفهوم‌بندي،توصيف و تبيين اين فرايند در قالب

مفاهيم انتزاعي و فرضيه‌هاي كلي هستند،

بنابراين براي دستيابي به تصويري روشن‌تر از

جهاني شدن بايد به نمودها و مصداق‌هاي آن

پرداخت.

مصداق‌هاي جهاني شدن در عرصه‌هاي اصلي

زندگي اجتماعي نمود دارند يعني جهاني شدن

اقتصادي، فرهنگي و سياسي. جهاني شدن

اقتصادي مربيان جهاني كالا، پول، خدمات،

 اطلاعات و نيروي كار است كه در طول دويست

سال گذشته روندي صعودي داشته است.

(گل‌محمدي: 1383) جهاني شدن اقتصاد در

بسياري از عرصه‌هاي زندگي انسان‌ها

دخيل است ولي فرايند جهاني شدن به هيچ

وجه در اقتصادخلاصه نمي‌شود. آنچه به نظر

مي‌رسداين است كه جهاني شدن آنقدرپيچيده

است كه نمي‌توان منشأ آن را تنها اقتصادي،

سياسي و فرهنگي دانست. جريان جهاني

شدن اقتصادي باعث افزايش مهاجرت

 مي‌شود و افزايش مهاجرت باعث مسائل

فرهنگي مختلف از جمله برخوردهاي مختلفي

مي‌شود اما نمي‌توان منشأ اين مسائل را به

اعتقادگل‌محمدي در كتاب جهاني شدن فرهنگ

 و هويت بر خلاف نظر نگارنده مقاله با نيمه دوم

سده بيستم به ويژه تصور بسياري از نظريه‌

پردازان ليبرال و ماركيست كه كم‌رنگ شدن

فرهنگ را وعده مي‌دادند تقريباً در همه

عرصه‌هاي زندگي نيروهاي فرهنگي جايگاه

خاصي را پيدا كردند.

 بر اين اساس«آلن تورن» مهم‌ترين تفاوت

جامعه صنعتي و پ صنعتي را ماهيت ستيز اين

جوامع مي‌داند. ستيز بر سر توزيع درجامعه

 صنعتي و ستيز بر سر فرهنگ در جامعه

پ صنعتي و خاص‌گرايي فرهنگي است كه

در اين ميان نمايان مي‌شود.

(گل‌محمدي: 1383)

مسأله ديگري كه تيد آدكوئنيل به آن مي‌پردازد

مسأله سودگرايي در نظم نوين جهان و اقتصاد

جهاني است.

فكوهي در كتاب نظم نوين جهاني بر اين باور

است كه نظام جهاني همه چيز را به صورتي

ازمان داده است

 كه صرفاً به چرخش بازار در قالب يك نظام

كاملاً آزاد وبدون مقررات اقتصادي پاسخ دهند.

تجربه 20 سال گذشته نشان داده است كه اين

نظام در حال حاضر با بن‌بستروبرو شده است

اما منطق صرفاً سودجويانه توجهي به

هشدارهاي مكرر كارشناسان نداشته است و

بايد هرچه زودتر به فكر آن بود كه با منطقي

كردن و انساني كردن روند جهاني شدن در حد

توان،نظم بيشتري دربازارهاي مالي جهاني به

وجود آورد. (فكوهي: 1383)

پازلي از واقعيت مقاله رسانه‌هاي جديد،

آزادي‌هاي جديد و هشدارهاي جديدهم به اين

مسأله مي‌پردازد كه چگونه رسانه‌هاي جديد،

آزادي‌هاي جديد ايجاد مي‌كنند، مطبوعات

عمومي باعث ساختار جديدي از آزادي سياسي

شده‌اند و اينترنت باعث دوستي‌ها و

صميميت‌هاي جديدي مي‌شوند، به گونه‌اي

كه فضاي جديد علاوه بر سياست رسانه‌اي

كه بر آن مسلط است، اينترنت باعث نزديكي

قوميت‌ها و مذاهب شده است و معناي

سنتي اين مفاهيم را تغيير مي‌دهند.

 (K. Chalaby)ژهرچند مقاله‌اي مانند آموزش،

يادگيري رسانه و تنوع هم از مقاله‌هايي است

كه به اين مسأله مي‌پردازد كه اين رسانه‌ها

هستند كه هويت را معنا مي‌دهند و شكاف

اطلاعاتي را ايجاد مي‌كنند و رسانه‌ها با

اطلاعات نادرست باعث ايجاد تعصب‌هايي

در ما مي‌شوند كه گاهي باعث ايجاد فرهنگ

بالا و پايين مي‌شوند. (Holt Zman)

هر دوي اين مقاله بر بخشي از واقعيت اشاره

مي‌كنند اما نهتمام واقعيت چرا كه واقعيت

برايندي از هر دو بخش واقعيت است.

پاسخي براي سؤال‌ها تيد آدكوئينل مقاله

خود را تنوع فرهنگي و جهاني شدن ناميده

است، اما باور او بر اين است كه تنوع فرهنگي

تنها در مسائل ظاهري زندگي مثل تي‌شرت،

صابون و... ديده مي‌شود اما آنچه مي‌بينيم

پيدا شدن آزادي‌هاي مختلفي است كه پيش از

اين وجود نداشته است. گرد هم آمدن نژادها و

قوميت‌ها با استفاده از صنايع ارتباطي ايجاد و

بنابراين بالارفتن آگاهي‌هاي فرهنگ شده‌اندكه

درطول زمان اين مسأله خود را نشان داده

است. (واتسون: 1381)

علاوه بر اين مقاله آدكوئينل در مقاله‌اش با انتقاد

از وضع موجود هيچ راهكاري را ارايه نمي‌دهد.

منابع:

- گل‌محمدي، احمد (1383)، جهاني شدن،

 فرهنگ، هويت،

تهران: نشر ني

- فكوهي، ناصر (1384)، نظم نوين جهاني،

 تهران: نشر ني

- واتسون، سي. دبليو (1381)، كثرت‌گرايي

فرهنگي،

تهران: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی