cybercity

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

شهرهای مجازی

شیراز مجازی

 

طرح جامع شهرداری الکترونیک شیراز از مجموعه ای یکپارچه از زیر سیستم های شهرسازی، فنی و عمران،خدمات شهری،نوسازی، اصناف، درآمد، املاک ومستغلات، ماده صد کنترل و نظارت بر ساخت و ساز مهندسین ناظر و بایگانی پاسخگویی از پیشرفته ترین فن آوریها در سیتم های اطلاعات جغرافیایی جهان توسط سه شرکت فعال و باسابقه در امور مکانیزیسیون شهرداریها به صورت کنسرسیوم تهیه و ارائه شده است . شهرداری شیراز بر این نکته تاکید دارد که امروزه معیار توسعه و رقابت حول مشتری و موفقیت در تامین و رضایت آن دارد بر همین اساس طرح جامع شهرداری الکترونیکی شیراز در فازهای مختلف و با هدف ارائه خدمات الکترونیکی و شفاف سازی ضوابط مکانیسمی خود تدوین و وارد فاز اجرائی می گردد.

سیستم یکپارچه شهرسازی با هدف دستیابی به اتوماسیون واحد های مختلف شهرداری کشور وپوشش سه سطح هرم اطلاعات شهری سطوح اجرائی ،مدیریت . سیاست گذاری و شهروندان طراحی و پیاده سازی شده است.این نرم افزار محیطی را فراهم می کند که بهره برداری از آن با توجه به نیازهای سطوح مختلف هرم اطلاعات شهرداری امکان پذیر باشد. یکی از اهداف اصلی سیستم یکپارچه شهرسازی  سراخودکارسازی اطلاعات است.

شهرداری الکترونیک شهر شیراز دارای 3 فاز اصلی است که البته بعد از فاز صفر یعنی بستر سازی شامل ، فرهنگسازی( آموزشهای عمومی و تخصصی کاربران ، بازنگری چارت سازمانی، نصب و راه اندازی زیر سیستم های شهرداری الکترونیک و نیمه خودکارسازی فرآیندها) ، فاز خودکارسازی( ایجاد پیشخوان الکترونیکی با خودکارسازی فرآیندهای شهرداری و حذف منطقه بندی از دید شهروندان ) و فاز شهرداری الکترونیک و همگانی با شهر و دولت الکترونیک.

به هر حال این طرح 2 هدف کلی را دنبال میکند یعنی کاهش مراجعه شهروند به شهرداری و کاهش مراجعه پرسنل به شهرداری است و به عبارت کلی تر می توان اهداف این طرح را کاهش نقش و ارزش فاصله های زمانی و مکانی می باشد.

نیازها

داشتن یک شهر الکترونیک با اهداف ذکر شده نکته ای است که برای کمتر کسی قابل چشم پوشی است تقریبا شهرداری های بسیاری از کلانشهر های دنیا برنامه هایی اینچنین دارند. اما نکته ای که به نظرم باید در ساخت شهر مجازی مورد توجه قرار بگیرد. و آنهم لایه بندی است که با توجه به ضرورت ها و نیازها در نظر گرفته می شود.

شهر شیراز یکی از مهمترین شهرهای توریستی ایران محسوب می شود و این نکته ای است که در اهداف طراحی شهر مجازی شیراز نادیده گرفته شده است.

شهر مجازی شیراز نیاز به لایه ای توریستی دارد با لطلاعاتی از جاذبه های گردشگری استان. اتفاقی که می تواند نیاز گردشگران و علاقه مندان راتا حد زیادی برآورده کند. چرا که امروزه برای بسیاری از ما اینترنت یکی از ابتدائی ترین و البته تخصصی ترین راه جستجو از طریق اینترنت است و داشتن سایتی با اعتبار بسیار اهمیت دارد. داشتن چنین لایه ای در شهر مجازی شیراز می تواند بیشتر در رسیدن به هدفش یعنی از بین بردن محدودیت های بعد مکان و زمان نقش داشته باشد.

البته در طراحی این لایه باید جامعیت و مانعیت اطلاعات مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال برای گردشگران علاوه بر آگاهی یافتن از مکان های تاریخی و گردشگری نکته ای که اهمیت دارد امکان تهیه و رزرو هتل و اماکن اقامتی است که داشتن اطلاعات مفید و امکان دسترسی به تهیه مکان مناسب برای اقامت است و یا در دسترس قرار دادن راههای تردد و ترفیک شهر.

با داشتن چنین امکانی و افزودن فضای مجازی که می تواند محدودیت های فضای واقعی را پوشش دهد ما بربسیاری از مشکلات که مدت هاست با آن رو برو هستیم مواجه نخواهیم بود، صفهای طولانی برای تهیه بلیط های کاغذی و آسیب هایی که محدودیت های فضای مفیزیکی ایجاد می کند: خستگی پرسنل مراکز گردشگری و رفتارهای نامناسب با مراجعان که جای خود را به سیستم غایب به غایب می دهد. سرگردانی توریستها و گردشگران که با یک سیستم مناسب قابل حل خواهد بود.

بنابراین با داشتن شهر مجازی با لایهایی متانب با نیازهای شهر و اولویت بندی در ارائه خدمات می توانیم از  امکانات محدودمان استفاده بهینه ای داشتته باشیم.

 

*اطلاعات برگرفته از معاونت برنامه ریزی شهرداری شیرازاست.

۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

پست هشتم

تنوع فرهنگی

نويسندهتيد آدكوئينل ازلاگوس (نيجريه)

منبعمجله سوره مهر شماره 15

تيد آدكوئينل در مقاله «جهاني شدن و تنوع

فرهنگي» اين موضوع را مطرح مي‌كند كه ادغام

اقتصاد كشورهاي دنيا را ازطريق حذف موانع

تجاري، با واژه جهاني شدن تبيين مي‌كنند

و با پيشرفت فناوري و تجلي آن در امكانات

مخابراتي نظيرتلفن، ماهواره، اينترنت،

شبكه‌هاي رسانه‌اي جهان و سهولت سفر و

جابه‌جايي با تجهيزات مدرن ارتباط مردم

كشورهاي دنيابا يكديگر روز به روز بيشتر شده.

 به همين دليل نمي‌توان جهاني شدن را

في‌نفسه پديده نامطلوبي دانست چرا كه

پيوندهايي را بين نژادهاي انساني سراسر كره

زمين ايجادكرده است.اما باور آدكوئينل در طول مقاله بر روي اين

موضوع است كه جهاني شدن داراي تعريف

متفاوت ديگري هم هست كه صندوق بين‌المللي

پول، بانك جهاني و سازمان تجارت

جهاني به كشورهاي در حال توسعه تحميل

مي‌كند كه در ازاي دريافت وام سياست‌هاي

اقتصادي خود را با نظريه تجارت آزاد منطبق

مي‌كنند. به همين دليل كشورهاي در

حال توسعه به خصوصي‌سازي روي مي‌آورند

 اما اين مسأله باعث ضرر مردم است چون

شركت‌هاي خصوصي به نفع خودشان هستند.

نگارنده معتقداست:يكي ازمشكلات تجارت آزاد

جهاني شدن اين قانون است كه تمام

 حمايت‌هاي دولتي از شركت‌ها و منابع داخلي

 بايد برچيده شود. بنابراين صنايع فرهنگي

بومي نمي‌توانند رقابت كنند. بنابراين

كشورهاي در حال توسعه از ناحيه فرهنگي

آسيب‌ديده مي‌شوند.

آدكوئينل مي‌گويد:تنوع فرهنگي دربسترجهاني

شدنو به واسطه موافقت‌نامه‌هاي تجاري در

محصولاتي مانند صابون،خميردندان،اتومبيل و

تي‌شرت باقي مي‌ماند.

نگارنده با اشاره به مشكلات تنوع فرهنگي

 معتقد است در حال حاضر با توجه به ابتكار جديد

فرهنگي از سوي جامعه فرهنگي هيچ صداي

اعتراضي برنمي‌خيزد.

جهاني شدن و اقتصاد يا جهاني شدن اقتصادي

نظريه‌هاي جهاني شدن اغلب در صدد تعريف،

مفهوم‌بندي،توصيف و تبيين اين فرايند در قالب

مفاهيم انتزاعي و فرضيه‌هاي كلي هستند،

بنابراين براي دستيابي به تصويري روشن‌تر از

جهاني شدن بايد به نمودها و مصداق‌هاي آن

پرداخت.

مصداق‌هاي جهاني شدن در عرصه‌هاي اصلي

زندگي اجتماعي نمود دارند يعني جهاني شدن

اقتصادي، فرهنگي و سياسي. جهاني شدن

اقتصادي مربيان جهاني كالا، پول، خدمات،

 اطلاعات و نيروي كار است كه در طول دويست

سال گذشته روندي صعودي داشته است.

(گل‌محمدي: 1383) جهاني شدن اقتصاد در

بسياري از عرصه‌هاي زندگي انسان‌ها

دخيل است ولي فرايند جهاني شدن به هيچ

وجه در اقتصادخلاصه نمي‌شود. آنچه به نظر

مي‌رسداين است كه جهاني شدن آنقدرپيچيده

است كه نمي‌توان منشأ آن را تنها اقتصادي،

سياسي و فرهنگي دانست. جريان جهاني

شدن اقتصادي باعث افزايش مهاجرت

 مي‌شود و افزايش مهاجرت باعث مسائل

فرهنگي مختلف از جمله برخوردهاي مختلفي

مي‌شود اما نمي‌توان منشأ اين مسائل را به

اعتقادگل‌محمدي در كتاب جهاني شدن فرهنگ

 و هويت بر خلاف نظر نگارنده مقاله با نيمه دوم

سده بيستم به ويژه تصور بسياري از نظريه‌

پردازان ليبرال و ماركيست كه كم‌رنگ شدن

فرهنگ را وعده مي‌دادند تقريباً در همه

عرصه‌هاي زندگي نيروهاي فرهنگي جايگاه

خاصي را پيدا كردند.

 بر اين اساس«آلن تورن» مهم‌ترين تفاوت

جامعه صنعتي و پ صنعتي را ماهيت ستيز اين

جوامع مي‌داند. ستيز بر سر توزيع درجامعه

 صنعتي و ستيز بر سر فرهنگ در جامعه

پ صنعتي و خاص‌گرايي فرهنگي است كه

در اين ميان نمايان مي‌شود.

(گل‌محمدي: 1383)

مسأله ديگري كه تيد آدكوئنيل به آن مي‌پردازد

مسأله سودگرايي در نظم نوين جهان و اقتصاد

جهاني است.

فكوهي در كتاب نظم نوين جهاني بر اين باور

است كه نظام جهاني همه چيز را به صورتي

ازمان داده است

 كه صرفاً به چرخش بازار در قالب يك نظام

كاملاً آزاد وبدون مقررات اقتصادي پاسخ دهند.

تجربه 20 سال گذشته نشان داده است كه اين

نظام در حال حاضر با بن‌بستروبرو شده است

اما منطق صرفاً سودجويانه توجهي به

هشدارهاي مكرر كارشناسان نداشته است و

بايد هرچه زودتر به فكر آن بود كه با منطقي

كردن و انساني كردن روند جهاني شدن در حد

توان،نظم بيشتري دربازارهاي مالي جهاني به

وجود آورد. (فكوهي: 1383)

پازلي از واقعيت مقاله رسانه‌هاي جديد،

آزادي‌هاي جديد و هشدارهاي جديدهم به اين

مسأله مي‌پردازد كه چگونه رسانه‌هاي جديد،

آزادي‌هاي جديد ايجاد مي‌كنند، مطبوعات

عمومي باعث ساختار جديدي از آزادي سياسي

شده‌اند و اينترنت باعث دوستي‌ها و

صميميت‌هاي جديدي مي‌شوند، به گونه‌اي

كه فضاي جديد علاوه بر سياست رسانه‌اي

كه بر آن مسلط است، اينترنت باعث نزديكي

قوميت‌ها و مذاهب شده است و معناي

سنتي اين مفاهيم را تغيير مي‌دهند.

 (K. Chalaby)ژهرچند مقاله‌اي مانند آموزش،

يادگيري رسانه و تنوع هم از مقاله‌هايي است

كه به اين مسأله مي‌پردازد كه اين رسانه‌ها

هستند كه هويت را معنا مي‌دهند و شكاف

اطلاعاتي را ايجاد مي‌كنند و رسانه‌ها با

اطلاعات نادرست باعث ايجاد تعصب‌هايي

در ما مي‌شوند كه گاهي باعث ايجاد فرهنگ

بالا و پايين مي‌شوند. (Holt Zman)

هر دوي اين مقاله بر بخشي از واقعيت اشاره

مي‌كنند اما نهتمام واقعيت چرا كه واقعيت

برايندي از هر دو بخش واقعيت است.

پاسخي براي سؤال‌ها تيد آدكوئينل مقاله

خود را تنوع فرهنگي و جهاني شدن ناميده

است، اما باور او بر اين است كه تنوع فرهنگي

تنها در مسائل ظاهري زندگي مثل تي‌شرت،

صابون و... ديده مي‌شود اما آنچه مي‌بينيم

پيدا شدن آزادي‌هاي مختلفي است كه پيش از

اين وجود نداشته است. گرد هم آمدن نژادها و

قوميت‌ها با استفاده از صنايع ارتباطي ايجاد و

بنابراين بالارفتن آگاهي‌هاي فرهنگ شده‌اندكه

درطول زمان اين مسأله خود را نشان داده

است. (واتسون: 1381)

علاوه بر اين مقاله آدكوئينل در مقاله‌اش با انتقاد

از وضع موجود هيچ راهكاري را ارايه نمي‌دهد.

منابع:

- گل‌محمدي، احمد (1383)، جهاني شدن،

 فرهنگ، هويت،

تهران: نشر ني

- فكوهي، ناصر (1384)، نظم نوين جهاني،

 تهران: نشر ني

- واتسون، سي. دبليو (1381)، كثرت‌گرايي

فرهنگي،

تهران: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي

پست هفتم

فرهنگ و جهانی شدن
در يك ماتريس دو بعدي فرهنگ قدرتمند فرهنگي است

كه در آن عشق به فرهنگ و تمدن و عشق به دولت

وجود داشته باشد و در ادامه فرهنگي كه نفرت از

فرهنگ و تمدن و دولت وجود داشته باشد فرهنگي

ضعيف است، فرهنگي كه عشق به فرهنگ و تمدن و

نفرت از دولت داشته باشد فرهنگي نسبتاً قوي

 است و فرهنگي كه داراي عشق به دولت و نفرت

از فرهنگ و تمدن باشد فرهنگي نسبتاً ضعيف است

(عاملي)

در اين تعريف از آنجا كه بحث دولت مطرح مي‌شود

فرهنگي قدرتمند است كه داراي هويت ملي قوي

باشد بنابراين بحث بر سر فرهنگ ملي است.

 

جهاني شدن و فرهنگ

گل‌محمدي در كتاب «جهاني شدن، فرهنگ و هويت»

درباره مقايسه فرهنگ‌هاي سنتي و فرهنگ در فرآيند

جهاني شدن مي‌نويسند: «در جوامع سنتي فرهنگ به

خوبي از عهده انجام كار ويژه هويت‌سازي برمي‌آمد

چرا كه توانايي و قابليت تفاوت آفريني و معنابخشي

بسيار بالايي داشت در چنين جوامعي فرهنگ نه تنها

مرزي شفاف ايجاد مي‌كرد بلكه در عرضه كردن

نظام‌هاي معنايي منسجم و آرامش‌بخش بود و از

آنجا كه زندگي اجتماعي مكان‌مند بود پيوند تنگاتنگي

بين مكان و فرهنگ وجود داشت ولي فرآيند جهاني

شدن با برهم ريختن فضاي انحصاري و از بين بردن

مصونيت فرهنگ‌ها، قابليت و توانايي آنها در زمينه

هويت‌سازي سنتي را بسياركاهش داد.(گل‌محمدي)

فرآيند جهاني شدن با متحول كردن فضا و زمان

 زندگي اجتماعي را متحول كرده است و كارآيي

 دولت‌ها را در عرصه هويت‌سازي كاهش داده است

و آن را تا حدودي فردي كرده است.

اسميت هم درباره جهاني شدن و فرهنگ بر اين باور

است كه جهاني شدن را مي‌توان به منزله فرآيندي

نگريست كه دربرگيرنده بعد اقتصادي، سياسي و

فرهنگي است و با مطالعه سير جهاني شدن اين

 نكته مطرح مي‌شود كه اين فرآيند فضايي را گشوده

است تا حاشيه نيز صدايي داشته باشد و از طريق

فرآيند جهاني شدن با سير فرهنگ‌ها تماش پيدا كنيم.

(اسميت)

هال در مقاله‌اي با عنوان هويت‌هاي قديم و جديد،

قوميت‌هاي قديم و جديد به اين نكته اشاره مي‌كند؛

كه با در نظر گرفتن اينكه بيشتر ما اينك با حس و

 معنايي از كثرت بسيار بزرگتر، حس و معنايي از

مشخصه ناتمام هر يك از آنها زندگي مي‌كنيم اين

 طور نيست كه مشخصات مذكور ناپديد شده‌اند

 ولي همچون گذشته ما را به مكاني خاص

نمي‌دوزند يا در جايي مستقر نمي‌كنند(هال: 1383)

 

فرهنگ و دولت

با توجه به مطالبي كه گفته شد؛ فرهنگ قدرتمندتر

قدرت فرهنگ در پيوند دولت با تمدن ايجاد مي‌شود و

شايد يي از راه‌هاي تسهيل اين امر توجه به

 هويت‌هاي ملي در ميان سياست‌هاي دولت باشد.

 دولت مردمي كه با مليت سازگار باشد و با ساز و

كارهايي به معرفي فرهنگ و تمدن در ميان مردم

بپردازد تا عشق به تمدن در ميان مردم ايجاد شود

 و در دنياي امروز با توجه به دسترسي افراد به

فرهنگ‌هاي ديگر توجه به اين مسائل بيشتر اهميت

 پيدا مي‌كند.

واتسون مي‌گويدكثرت گرايي فرهنگي خدمت

سودمندي در يادآوري اين نكته به ما مي‌كن كه

پاي ابعاد متعددي از تجربيه در بين استهويت و

به همراه آن احترام به خويشتن به روشي يكي از

آنهاست، و حس تعلق (به يك دين و يك ملتيكي

 ديگر از اين مسائل محسوب مي‌شود.

 حس «تعلق به محل خاص» (تعلق به جايي كه از

 روي زباني كه شخص مي‌شنود كه در اطرافش بدان

سخن مي‌گويند و شخص آنجا را از خانه

مي‌شناسدمورد سوم است و مورد چهارم حس

تاريخي است كه از پيوندها با گذشته پديد آمده

 و از رد پاي سنت خويشاوندي و فاميلي كه در

 شخص به جاي مانده است سرچشمه مي‌گيرد.

(واتسون)

اما بايد دانست كه بين كثرت‌گرايي فرهنگي و

مليت‌گرايي گاهي درگيري‌هايي به وجود آمده است

و فرهنگي قوي است كه در گستره يك دولت – ملت

به فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌هايش احترام بگذارد و با

انسجام اين فرهنگ‌هاف فرهنگي قوي ايجاد كند.

بايد در نظر داشت كه فرهنگ جايگاه ويژه‌اي در

جهانمان دارد، دكتر خانيكي معتقد استآنچه كه ما

امروز به آن رسيديم اين است كه مقصود از

«فرهنگ» يك منبع معنابخشي است و از طبيعت دور

شده است، به ويژه برداشت‌هاي رسانه‌اي كه از

پديده فرهنگ مي‌شود و اوج آن را مي‌توان در كارهاي

كاستنر ديد اين است كه از منازعه بر سر «تسلط بر

طبيعت» به «قدرت فرهنگ» مي‌رسيميعني اگر در

گذشته مد نظر بود كه چطور انسان بر طبيعت مسلط

مي‌شد، امروز مطرح مي‌شود كه «قدرت» في‌نفسه

 چه اصلاتي دارد.

 

منابع:

اسميت، فيليپ. (1383) درآمدي بر نظريه فرهنگي،

 تهراندفتر پژوهش‌هاي فرهنگي؛ مركز بين‌المللي

گفت‌و‌گويتمدن‌ها

واتسون، سيدبليو. (1381) كثرت‌گرايي فرهنگي، تهران:

دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي

هال، استوارت. (1383) هويت‌هاي قديم و جديد،

قوميت‌هاي قديم و جديد، ارغنون شماره 24

گل‌محمدي، احمد. (1381) جهاني شدن، فرهنگ،

هويت، تهراننشرني

عاملي،س.ر(1386) جزوه درسي جهاني شدن، تهران.